عصبانیت
درباره اینکه چکار کنیم عصبانی نشویم فرمول خاصی وجود ندارد، ولی باید تلاش کنیم گره های خودمان را کمتر کنیم، هرچه تعداد گره ها بیشتر و فاصله شان نزدیکتر باشد، پیک منحنی عصبانی شدنمان هم بیشتر است. تا زمانیکه تزکیه و پالایش کنیم که البته پروسه ای زمانبر است ولی از همان ابتدا که شروع کنیم میتوانیم از آن بهره ببریم.
اگر به یک لامپ 12 ولت جریان 15 ولت بدهیم ناگهان بسیار روشن میشود و بلافاصله میسوزد و خاموش میشود، زمانیکه ما خشمگین میشویم انرژی بسیار زیادی از خودمان متصاعد میکنیم و بعد آن ساکت میشویم و میترسیم.
ترس، نا امیدی و منیت سه ضلع مثلث جهالت هستند و جاهل یعنی نادان پس ما هر چه بیشتر بدانیم ترس، نا امیدی و منیت در ما کمتر است. پس با کمک تجربه، تفکر و آموزش میتوانیم گره های وجودمان را باز کنیم.
همه ما در حدی که میدانیم عمل میکنیم، بیشتر از آن نمیدانیم که عمل نمیکنیم.
ما با عصبانیت میدزدیم، چه چیزی را میدزدیم؟ انرژی دیگران را میدزدیم، بعد فرد دیگر توانی برای ایفای نقشش در زندگی ندارد. هیچ سلاحی موثرتر از محبت نیست، البته محبت کردن هم بلدی میخواهد، یعنی بدانی کجا رئوفت به خرج دهی و کجا خشم.
برخی اهداف معقولند، برخی نامعقولند و برخی دیگر بدیهیات هستند، مثلا وقتی خداوند میگوید دزدی نکن، زنا نکن، رشوه نگیر و... اینها اصلا جزو اهداف و خواستها به حساب نمی آیند. ما به یک سری کارها مثل مواد زدن اصلا نباید فکر کنیم. اجازه نداریم به اینها فکر کنیم.
پی نوشت:
آقای امیر باقری (رهجوی آقای زرکش) از کمک راهنمایان شعبه استاد معین:
راز و رمز یک سفر اول خوب داشتن دو آیتم است:
1- عاشق راهنمایمان باشیم.
2- راهنمایمان را باور داشته باشیم.
منبع:لژیون آقای علیرضا زرکش