وادی 1 تا 4
روز سه شنبه 92/4/11 وادی 1 تا 4 در لژیون به مشارکت گذاشته شد و هرکس برداشت خود را در مورد این وادیها بیان نمود.خانم مهتاب نیز چنین فرمودند: وادی اول: با تفکر ساختار ها آغاز می گردد بدون تفکر آنچهوادی اول: با تفکر ساختار ها آغاز می گردد بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می رود.
درواقع یا توجه کردن به زندگی فعلی می توان سنجید،که در زندگی خود با تفکر پیش رفته ایم یا خیر .تمام شکست ها و نا بسامانی ها نشا ءت گرفته از تفکر نادرست در گذشته بوده است ،که می توان از حالا به بعد با تفکر درست و با در نظر گرفتن زمان، به سامان رسانید و در آینده نتایج مطلوبی را تجربه نمود. این کار نیاز به باور و پذیرفتن خود و دید مثبت و امید به آینده ای بهتر دارد.
وادی دوم: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
حال با تفکر به خویشتن و اینکه انسان برای خور، خواب و تولید مثل به این جهان قدم ننهاده است.
(ان النسان فی کبد) ما انسان را آفریدیم در رنج.
در واقع انسان روی زمین همیشه با یک سری مسائل و ناهمواری ها رو به رو خواهد بود .
(هرکه بامش بیش برفش بیشتر)
رسیدن به آگاهی بیشتر و دانایی موثر، روز به روز توان و قدرت را در انسان افزایش میدهد و مقاومت بیشتری در برابر نا ملایمات زندگی پیدا کرده و اجازه ی رشد به او داده خواهد شد، که با تزکیه و پالایش ناخالصی را در خود کمرنگتر کرده و تبدیل به فردی پخته تر،آگاه تر،مفیدتر و کامل تر خواهد شد.پس خلقت انسان بیهوده نیست بلکه هدف، بزرگ شدن و یکی شدن و همسو شدن با قدرت مطلق است.
وادی سوم: باید دانست هیچ موجودی یه میزان خود انسان برای خویشتن خویش فکر نمی کند.
در این وادی با تفکر کردن و ارزیابی نمودن خود،باید دانست که هیچ موجودی به اندازه ی خود انسان به انسان فکر نمی کند. هر کس باید برای حل مسائل بوجود آمده ،به خود متکی بوده و تلاش و کوشش نماید.دیگران در حاشیه ،تنها وسیله و ابزاری بیش نیستند که اهرم وار به انسان کمک می نمایند اما در راس این خود من هستم که باید درباره ی مسائل زندگی تصمیم نهایی را گرفته و به آن عمل نمایم.
وادی چهارم: در مسائل حیاتی به خداوند دادن مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویش است.
با پشت سر گذاشتن وادی های قبل متوجه شدم که خداوند به من انسان اختیار داده تا خود به تنهایی تصمیم گرفته و هدف خود را مشخص نمایم. این بار مسئولیت را هرکس باید خود بپذیرد. بنابراین راه فراری نیست و هیچ توجیهی قابل قبول نمی باشد. اگر امروز مسائل ریز و درشت زندگی ، عرصه را بر من تنگ کرده و در عذاب به سر می برم باید ، باید ، باید، بدانم وبپذیرم که اشتباهات من در گذشته این شرایط را ،امروز برای من مهیا نموده است وخود من باید در صدد حل آن بر آیم. در واقع از ماست که بر ماست.
یا حق