وادی پنجم __ پارامتر وکیل


در واقع ما انسان ها در جهان 2 قطبی زندگی می کنیم و همیشه و در همه حال دچار تضادهایی می شویم که برای ما مشکلاتی را فراهم می کنند و در تشخیص و انتخاب درست متزلزل شده و بر سر دو راهی قرار می گیریم. حال این تزلزلها در طی کردن مسیر زندگی چالشهایی را براي ما بوجود می آورند.

در این مسیر همه ما مسافریم و همانند قطره ای هستیم که باید به اقیانوس و یا قدرت مطلق بپیوندیم. اما در طی این مسیر 2 راه وجود دارد، الهی و شیطانی. که اگر انسان در این راه بیدار و هوشیار باشد، قادر خواهد بود راه را از چاه تشخیص دهد.

در واقع تاریکی و ظلمت که  کنگره آن را بیان می دارد همان جهل و نادانی انسان است و روشنایی،هوشیاری و بیداری در لحظه به شمار می رود.

حال زمانی که انسان در آرامش و حال خوش به سر می برد می توان گفت به راه درست یا خداوند و هدف نزدیک شده است اما حس های بدی چون استرس،ناامیدی،ترس،ناامنی و... که انسان را از حال خوش دور می کند و به بی تعادلی می رساند نشانه این است که از خداوند دور و به اهریمن نزدیک شده است.

بنابراین قرار است که ما انسانها به تکامل یعنی در تمام سطوح به تعادل رسیده و تفکر و تصمیم های معقول را در تمام سطوح زندگی به اجرا درآوریم، حال اهریمن در کمین است تا مانع رشد انسان شود.

در واقع ما از ذرات جرقه به روشنایی وسع می رسیم. خداوند از جنس نور است یعنی از جنس آگاهی و دانایی و او قادر و تواناست که از این صفت خود در انسان به اندازه ظرفیت خود انسان نیز جای داده است حال اگر در تمامی لحظات زندگی در آزمون و خطا به سر می بریم خداوند را ناظر بر اعمال خود دیده و از او کمک و مدد بخواهیم، نتیجه این حس حضور توانایی و قدرتی است که باعث رشد ایمان و باور قلبی در او می شود و انسان در تمامی لحظات تلخ و شرینی که بر او می گذرد خداون را حاظر در لحظات دیده و مشکلاتی را که روزی آنها را مصیبت و بلا می دانسته دیگر با توکل به خداوند و به دست آوردن توانایی لازم آنها را مشکل نمی پندارد بلکه درسهایی می داند که قرار است از آنها پند گرفته و به تجربیات خود بیفزاید.

در واقع وجود موانع و حل آنها فرصت رشد و تعالی را در وی ایجاد کرده و به این باور خواهد رسید که خداوند هرگز در مشکلات مرا تنها نخواهد گذاشت چرا که او از رگ گردن به من نزدیک تر است و بیشتر از خود من به من توجه دارد.

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست            هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست.

نویسنده: همسفر مهتاب


"شادزی،مهرتان افزون"