به نام خدا

هفتمین جلسه از دوره چهل و هفتم سری کارگاههای آموزشی همسفران کنگره ۶۰ با استادی آقای امین دژاکام ٬ نگهبانی خانم زهره و دبیری خانم ندا با دستور جلسه (سم زدایی و سم نزدایی) در تاریخ91/11/17 رأس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد: دستور جلسه امروز در مورد سم زدایی و سم نزدایی است. مدتی پیش وقتی این موضوع دستور جلسه بود با خودم می گفتم مربوط به اعتیاد است و به من ارتباطی پیدا نمی کند و شخص دیگری باید در مورد آن صحبت کند.

ولی بعدها که خودم سفر کردم ، دیدم نسبت به این مسأله تغییر پیدا کرد و معنای آن را به درستی متوجه شدم. سم زدایی را زمانی که خودم سقوط آزاد رفتم متوجه شدم. در سم زدایی لحظاتی است که انسان آرزو می کند ای کاش نبود و سپس شروع به شمارش لحظه ها می کند که چه زمانی تمام می شود. در سقوط آزاد یک شب درد و رنج مانند این است که یکسال می گذرد و تحمل زیادی می خواهد.

درد و رنجی که در هر موردی برای انسان وجود دارد قابل مقایسه با لحظات عادی زندگی نیست. خداوند به انسان توانایی داده تا بتواند این لحظات سخت را تحمل کند. تمام این سختیها در لحظات خماری اتفاق می افتد اما به محض مصرف مواد حتی می خواهد برای دیگران فرمانروایی کند و هر کاری را انجام دهد. وقتی فرد معتاد وارد مرحله خماری می شود حتی یک کار کوچک را هم نمی تواند انجام دهد.

بی نیازی فقط مختص باریتعالی است و در مورد انسان وجود ندارد. شاید بتوان گفت: مستقل از نیروهای اهریمنی یا جدا بودن از تاریکی. اگر ما دو ساعتی تشنه بمانیم بی تاب شده و کنترل خود را از دست می دهیم. پس بی نیاز نمی باشیم.

انسان گاهی احساس بزرگی می کند در صورتی که چنین نیست و اگر این احساس ادامه پیدا کند عواقب بدی برای انسان خواهد داشت. آنهایی که تولید دارند احترام آنها واقعی است یعنی در درون خود به افتادگی و تواضع رسیده اند.

فرقی بین انسانها وجود ندارد. چرا فردی می تواند کار پیچیده ای را درست انجام دهد ولی دیگران نمی توانند؟ چون آنها از دریچه فردی که کار را انجام داده به جهان نگاه نمی کنند. اگر از دید آن فرد به جهان نگاه کنند می بینند آنچه را که او دیده است.

وقتی قلب انسان از بدیها تهی شود انسان بالا و بالاتر می رود و از آنجا به هستی نظر می کند. انسان باید بار خود را سبک کند. بار انسان چیست؟ حسادت ، کینه ، دشمنی ، لجبازی ، بار انسان است.

وقتی مراقبه می کنیم کمبود خود را متوجه می شویم. زیرا کاستی انسان را نشان می دهد. این خرابی باید اصلاح شود. باید تفکر کرد و سپس حرکت نمود تا این خرابی اصلاح شود و نیازمند گذشت زمان است.

اگر کسی می خواهد در زندگی به آرامش برسد باید تلاش بسیاری انجام دهد. ابتدای کار برای انسان دشوار است اما به مرور این دشواری از بین می رود. اگر انسان بیکار بنشیند به مرور افکارش از او انرژی می گیرند و درمی یابیم که برای ساعتهای بعد انرژی نخواهیم داشت.

اگر قلب انسان سبک شود تواناییهای وی بیشتر شناخته می شود و از آنجا به درجات بالا و بالاتری می رسد.

خداوند جهان را به گونه ای آفرید که به انسان اجازه ورود به هر حریمی را نمی دهد. زمانی که انسان پالایش لازم را در مورد خودش انجام دهد به آن حریم ، محرم شده و وارد آن می شود.

منبع : نمايندگي آكادمي