مصاحبه (لژیون خانم مهتاب)
چند روز گذشته در خدمت خانم مهتاب کمک راهنمای خوب نمایندگی کرج و رهجویان ایشان بودم و با این دوستان به گپ و گفت نشستم که تقدیم حضور شما عزیزان می کنم.
_ خانم مهتاب اگه تمایل داشته باشید صحبتمون رو با اعلام سفر شروع کنیم.
سلام دوستان مهتاب هستم همسفر، مسافرم با 2گرم مصرف خوراکی تریاک وارد کنگره شد، 12 ماه و 25 روز به راهنمایی آقای هنربخش و خانم منصوری سفر کردیم و3 سال است که آزاد و رها هستیم.
_خانم مهتاب چه مدت است که کمک راهنما هستید؟
1سال
_ برنامه کاری لژیون شما به چه صورت است؟
شنبه ها وادی و CD و جهان بینی کار می کنیم، سه شنبه ها کتاب و CD های استاد امین و چهار مقاله را کار می کنیم و بعد از هر چند جلسه یک امتحان برگزار می کنیم.
_در این یک سال رهایی هم داشتید؟
بله
_ شما برای رهجویانتان انرژی می گذارید و ثمره این تلاش و انرژی شما رهایی های رهجویانتان است. رهایی چه حسی دارد؟
حال بسیار خوبی پیدا می کنم به حدی که اگر میلیون ها پول به من بدهند این حال خوب را با آن پول عوض نمی کنم. وقتی می بینم یکی از رهجویانم رها شده و به حال خوش رسیده، تحولی در او ایجاد شده و نسبت به گذشته اش تغییراتی کرده بهترین هدیه را دریافت می کنم.
_ خانم مهتاب چرا تصمیم گرفتید که کمک راهنما شوید؟
من قبل از کنگره کلاس های خودشناسی زیادی را با هزینه های سنگین گذرانده بودم، وقتی که وارد کنگره شدم متوجه شدم تمام چیزهایی که در این کلاس ها یاد گرفته ام در کنگره وجود دارد و به صورت رایگان و دائمی در حالی که کلاس های بیرون مقطعی بود و بعد از چند ماه تمام می شد. درس های کنگره هیچ گاه تمام نمی شود و لااقل برای من تا آخر عمر ادامه دارد. من به کنگره می آیم برای خودم، از نشریات و آموزش های کنگره درس می گیرم، از مشارکت ها درس می گیرم، حتی از رهجویانم درس می گیرم.
_ به خاطر وجود اعتیاد چه تاریکی هایی را تجربه کرده اید؟
خانم محبوبه : ناامیدی ، ترس ، یاس و اضطراب زیادی در من و اعضای خانواده ام وجود داشت و مشکلات زیادی داشتیم که ورودم به کنگره تولد دوباره ای شد برای من و تغییرات زیادی در من و خانواده ام شکل گرفت. من یکبار از مادر متولد شده ام و یکبار دیگر در کنگره و در این چند ماهی که به کنگره می آیم زندگی جدیدی را تجربه می کنم. البته مشکلات کم و بیش در زندگی ام وجود دارد اما می آیند و می روند.
ضدارزش های درونم را و تاریکی هایی که در آن قرار داشتم را می بینم و می شناسم و کم کم از آن ها رها می شوم. ما هر روز در کنگره دعا می کنیم که خداوندا ما را از تاریکی ها به سمت روشنایی ها هدایت کن و این اتفاق در زندگی من رخ داده، تاریکی های درونم را می بینم و در جهت خروج از آن ها تلاش می کنم.
خانم آزیتا: تاریکی های اعتیاد برای من هم ناامیدی، بی صبری ، زیاده خواهی و توقعات بیش از حد بود، اینکه ریشه تمام مشکلات را در دیگران به خصوص همسرم می دیدم و متوجه عیب ها و نقایص خودم نبودم. که با آمدن به کنگره ناامیدی جای خودش را به امیدواری داد، معنی واقعی صبر را فهمیدم، قناعت را یاد گرفتم و به دنبال ریشه مشکلاتم اول در درونم خودم گشتم.
_ قبل از کنگره برای کمک به درمان مسافرانمان اقدامات زیادی انجام دادیم اما هیچ کدام نتیجه بخش نبود تا اینکه به کنگره آمدیم. کمکی که در کنگره و به روش کنگره به مسافرانمان می کنیم چه فرقی با گذشته دارد که در گذشته این اقدامات حاصلی نداشت اما امروز به نتیجه دلخواه رسیده ایم؟
خانم فریبا:کمک و دلسوزی های من به مسافرم قبل از کنگره با کنجکاوی های بیش از حد و دخالت های بی جا در مسائل او همراه بود و تمام رفتار و امورات او را به شدت زیر نظر داشتم و این مساله باعث می شد که مسافرم هرچه بیشتر از من دور شود اما امروز با آموزش هایی که از کنگره گرفته ام رفتارو کمک هایم به او منطقی تر شده و دیگر در کارهای او دخالت نمی کنم. اعتماد کردن به مسافرم و دخالت نکردن در کارهای اوباعث شد تا فاصله ای که ایجاد شده کمتر شود.
خانم مرضیه: برای درمان مسافرم راهای کارهای زیادی کردیم، به گروه های درمانی دیگری رفتیم، از دارو های گیاهی زیادی استفاده کردیم اما چون هیچ کدام روش درستی نبودند نتیجه دلخواه به دست نمی آمد. روش درمانی کنگره به ما کمک کرد چون روش درستی بود.
_ خانم مهتاب یک همسفر خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
در کنگره به همسفران می گویند که رها کن، یعنی تجسس نکن، کاراگاه نباش، سرزنش نکن، انتقاد نکن و در کل انگشت اشاره را از روی مسافرت بردار.
یک همسفر خوب تمام این ویژگی ها را دارد. همسفری که از ایرادات مسافرش اذیت شود باید در درون خودش جستجو کند که چرا آن مساله مسافرش او را آزار می دهد، در این صورت در کنار مسافرش می تواند کامل شود اما اگر دائم مسافرش را قضاوت کند با کمبود انرژی مواجه می شود و در نتیجه حالش خراب می شود. من به عنوان یک همسفر در کنار مسافرم قرار گرفته ام که آرامش را برای مسافرم به ارمغان بیاورم و او در آرامش بتواند پرواز کند و اوج بگیرد. وقتی من نمی توانم این آرامش را برای او به ارمغان بیاورم حداقل سنگی هم نباشم جلوی پای او. زمانی که من در امور مسافرم تجسس می کنم از او دور می شوم در حالی که باید برای او جاذبه ایجاد کنم تا خانه گریز نباشد. برای ایجاد این جاذبه هم او را سرزنش نمی کنم، از او انتقاد نمی کنم، در کارهای او تجسس نمی کنم، خودم را مالک او نمی دانم. در واقع می شوم ناظر خاموش، اگر ایراد یا اشتباهی از او دیدم قهر نمی کنم بلکه با کمتر حرف زدن و شوخی کردن به او می فهمانم که از او ناراحت هستم در واقع دیگر توقع و انتظاری از او ندارم و به نکات ریز توجه نمی کنم بلکه کلی نگر هستم.
وقتی خودم تغییر کردم می توانم در او هم تغییراتی ایجاد کنم اما اگر بخواهم او را تغییر بدهم خودم هم با او غرق می شوم. من مالک هیچ کس حتی خودم هم نیستم.، امروز سلامتی دارم اما نمی دانم که آیا فردا هم صاحب این سلامتی هستم یا نه ؟ نمی دانم که آیا فرزندانم را دارم یا نه؟ همه چیزهایی که در زندگی در اختیار من است امانت هایی هستند که باید امانتدار خوبی باشم.
_ در فرمایشاتتان از آرامش گفتید. وقتی در زندگی مسائل و مشکلاتی پیش می آید برای اینکه این آرامش از بین نرود چه کارهایی انجام می دهید؟
مسلمان یعنی تسلیم.برای ساخته شدن من باید این موانع وجود داشته باشد. من اگر بتوانم هرکدام از این موانع را کنار بزنم می توانم راه را پیدا کنم. خداوند می فرمایند: انسان را در رنج آفریدیم. انسان برای خور و خواب و تولید مثل به این دنیا نیامده و همیشه رنجی برای انسان وجود دارد. خانم آنی همیشه می گویند: مشکلات شکلات هستند، پس در دل مشکلات چیزی وجود دارد که من را ارتقاء می دهد، باعث رشد من می شود و ظرفیت من را افزایش می دهد. اگر به مسائل اینطور نگاه کنم و ایمان داشته باشم به آرامش می رسم و آن را از دست نمی دهم چون ایمان است که آرامش به وجود می آورد. اگر ایمان داشته باشم که آموزش های کنگره به من کمک می کند از آن ها دست نمی کشم و دائم به دنبال آن ها می روم . آموزش ها روی ضمیر ناخودآگاه من تاثیر می گذارد و به آن می رسم چون خواست هر چیزی را که داشته باشم به آن می رسم. من جسم و روانی یخ زده دارم که این یخ در کنگره و با بازتاب دیگر اعضای کنگره باز می شود.
_ به کسانی که در خارج از کنگره هستند و با اینجا آشنایی ندارند، کنگره را چه طور معرفی می کنید؟
خانم فاطمه:خوب در کنگره علاوه بر درمان اعتیاد به مواد مخدر جهان بینی و قوانین درست زندگی هم آموزش داده می شود بر خلاف مکان های دیگر که فقط روی مواد و قطع یکباره آن تاکید دارند. در روش درمانی کنگره علاوه بر اینکه قطع مواد سختی زیادی برای مسافر ندارد به دلیل تدریجی بودن، سیستم های بدن هم راه اندازی شده و روی جهان بینی آن ها نیز کار می شود. اگر این پروسه به درستی انجام شود مسافری که به روش کنگره درمان شود دیگر هیچ گاه به سمت مواد بازگشت نمی کند.
خانم مرضیه: تاکید من در معرفی کنگره به دیگران روی این مساله است که در کنگره علاوه بر مسافران به درمان خانواده ها هم می پردازد.
خانم آزیتا: مساله ای در کنگره بسیار برای من جالب بود و در معرفی کنگره به دیگران حتما عنوان می کنم، احترام و جایگاهی است که به مسافرانمان داده می شود.
_ زندگی امروز شما که در کنگره حضور دارید با زندگی که قبل از کنگره داشتید چه تفاوت هایی با هم دارند؟
خانم فاطمه : قبل از کنگره من اصلا آرامش نداشتم و این مساله هم خودم را آزار می داد و هم سایر اعضای خانواده ام را ولی امروز به لطف کنگره به آرامشی نسبی رسیده ام و اتفاق مهمی که در من و زندگی ام افتاد این بود که امروز قبل از هر حرکتی که می خواهم انجام دهم تفکر می کنم.
_ خانم مهتاب، در بین آموزش های کنگره کدام یک بیشتر به درد شما خورد و بیشتر آن را کاربردی کردید؟
جهان بینی و وادی ها. در سفر اولم مثلث جهالت خیلی به درد من خورد و هر وقت که مشکلی برایم پیش می آمد فورا با مثلث جهالت مقایسه می کردم که ریشه مشکل من روی کدام یک از اضلاع این مثلث است، وقتی ریشه مشکلم را پیدا می کردم آن را به مثلث دانایی ربط می دادم و به راحتی مشکلم را حل می کردم.
_ با وجود این همه هدیه ای که کنگره به ما می دهد ومهمترین آن آرامش است، چرا بعضی از کسانی که رها می شوند و به سفر دوم می رسند کنگره را ترک می کنند؟
چون خواست قوی ندارند و اشتیاق در آن ها به وجود نیامده. وقتی که اشتیاق باشد عشق هم به وجود می آید و وقتی عشق آمد و مزه آن را چشیدیم دیگر به هیچ عنوان آن را از دست نمی دهیم.
با سپاس همسفر فریده
lمنبع:وبلاگ همسفران نمايندگي كرج
برچسبها: همسفر, درمان, یاری, اعتیاد, تاریکی