لژیون لیدی جونز خانمها مورخ 92/9/29
روز جمعه مورخ 92/9/29در هوای سرد پاییزی که نشان از آمدن زمستان داشت لژیون لیدی جونز خانمها راس ساعت 7:30 دقیقه آغاز به کار کرد که در شروع ،توضیحاتی درباره “روش صحیح پیاده روی “ داده شد ،که در ذیل به آن اشاره میشود:
1) هنگام پیاده روی باید بدن صاف باشد و به سمت جلو خم نشویم
2)در اولین تماس، باید کف پا با زمین تماس پیدا نماید
3)می توانیم در شروع روی سر خود کتاب بگذاریم ،توجه کنیم که کتاب نباید به زمین بیافتد
4)پیاده روی باید کمی تند باشد
توجه:برای بالا رفتن از پله ها نیز باید همین روش را بکار برد یعنی کف پا روی پله فرود بیاید، نه پاشنه و نه پنجه ی پا

مشارکت 1 :با وجود پیاده روی های زیاد اما نتیجه ی لازم را نمی گرفتم که با دقت در کار خود فهمیدم آهسته راه میروم و تغییر روش پیاده روی ام در روند مثبت من تاثیر زیادی داشت
م 2 :من می خواهم در خصوص دستور جلسه که کمک من به کنگره و کمک کنگره به من است صحبت کنم. در ابتدا از تمام اساتید کنگره تشکر کنم. قبل از آمدن من به لژیون جونز من ورزش می کردم و رژیم می گرفتم ولی الان دید من به غذا و خودم تغییر کرده ،قبلا ترس زیادی از خیلی چیزها داشتم و برای بقیه کارو زندگی می کردیم که این باعث ایجاد رنج بسیاری در درون من شده بود ولی دلیل آن را نمی دانستم و الان می فهمم که این درد دوری از خودم بود. ولی حضور در لژیون جونز باعث شده که من به خودم نزدیک شوم و خودم و اندامم را که قبلا از آن ها متنفر بودم ،دوست داشته باشم.در قسمت صور پنهان هم همینطور …
بعد از آن از زندگی بیشتر لذت بردم
م 3: در ابتدای ورودم به لژیون وزنم 68 kgبود که با اصرار من وارد لژیون شدم ولی به مرور وزنم به 73 kg رسید که باعث ترسم شد ولی آقای زرکش گفتند صبر کن در ادامه وزنت پایین می آید و همینطور هم شد و الان وزنم 65 kg است در این میان من ورزشهای زیادی را امتحان کردم ولی شنا بیشترین بازدهی را برای من داشته و آموزشهایی که در لژیون پزشکان گرفتم و گوش کردن به cd ها که مهندس از آنها سوال طرح می کند به من این توانایی را داد ه که ترسم را کنار بگذارم وبیشتر با کنگره آشنا شوم و به آرامش برسم …
م 4 :برای فهمیدن چیزهایی که کنگره به من داده است کافی است پارسالم را با امسال خودم مقایسه کنم …من امسال به چیزهایی رسیده ام که کنگره و بخصوص لیدی جونز به من داده اند و من بابت همه ی آنها سپاسگذارم و برای کنگره از هیچ خدمتی که از دستم بر می آید دریغ نمی کنم از همه ی عزیزان ممنونم
م 5 :من بسیار خوشحالم که در هفته ی ورزش رها شدم چون عاشقانه ورزش را دوست دارم و از همه ی عزیزان هم می خواهم برای رسیدن به خواسته ی خود ورزش کنند و از آن انرژی بگیرند و از ورزش کردن در پارک خجالت نکشند من بسیاری از پزشکان و.. را می شناسم که با یک لباس ورزشی ساده به پارک می آیند و برای سلامتی خود ورزش می کنند و این یک هنر است …
م 6:من با حضور در سفر دوم احساس می کنم کار من تمام نشده و باید به حس های خود خوب توجه کنم و آنها را بشناسم و نیاز بدنم را تشخیص دهم تا دچار مشکل نشوم ما در سفر اول چار چوبی را می آموزیم که با ورود به سفر دوم باید داخل آن چهار چوب عمل کنیم…
آقای زرکش :امیدوارم حال همه خوب باشد و از سرما لذت ببریم و آنچه را که باید از آن دریافت کنیم،
س:شربت عسل و سیر را هنوز می خورم ولی تازگی احساس می کنم سیر معده ام را اذیت می کند
ج:آن برنامه را قرار بود 21 روز ادامه دهیم ولی اگر خواستیم می توانیم ناشتا شربت عسل را تنها بخوریم و سیر را به عنوان میان وعده ظهر یا عصر بخوریم ولی بهتر است همان 21 روز بخوریم
س:من جدیدا بسیار سردم میشود …البته کم خونی دارم
ج:کم خونی می تواند با عث این شود وما باید برای رفع آن جگر و سبزیجات را حتما مصرف کنیم البته ممکن است طی سفر مشکلاتی برای من پیش بیاید ولی اگر سفرمان درست باشد و ورزش هم بکنیم اینها گذرا و بسیار کوتاه وکم هستندوکم کاری تیرویید نیز یکی از عوامل احساس سرما در بدن است…
سخنان آقای زرکش درباره ی دستور جلسه:
خداوند رحیم است و بخشنده ،یعنی به انسانها و موجودات خیلی چیزها را می بخشد،بطور یکسان …اما هیچ وقت به این فکر کرده ایم که همه ی اینها بطور یکسان در اختیار ما قرار دارد، اما آیا همه ی ما میتوانیم بطور یکسان از آنها بهره ببریم؟ما از چیزی می توانیم بهره ی کامل ببریم که مال ما باشد حتی ما موقعی می توانیم از وجودو محبت هم بهره ببریم که نسبت به هم تعلق خاطر داشته باشیم .آ ن چیزی از آن ماست، که بهای آن را پرداخته باشیم ….
وقتی به فروشگاه میرویم اگر مثلا سیبی را بدون اینکه بهای آن را پرداخته باشیم برداریم و بخوریم قطعا با ما برخورد میشود .همه چیز در جهان همین طور است. موقعی می توانیم تمام و کمال از آن بهره ببریم که بهای آن را پرداخته باشیم .کنگره و جونز نیز از این امر مستثنی نیست. اگر اینگونه نباشد ،یا از آن بهره نمی بریم یا کم بهره می بریم. این قانون است همه چیز باید هم مادی باشد هم معنوی …پول دادن شما را مالک همه چیز نمی کند. انسانهای توانا و دانا همه چیز را به پول نمی فروشند، حتی اگر به پول آن محتاج باشند . پرداخت پول ساده ترین کار در کسب مالکیت است، ولی فقط انسانهای ابله فکر میکنند با پول دادن میتوانند صاحب همه چیز شوند.
ما سیبی را پولش را می دهیم اما اگر بلد نباشیم با 5 حس خود از آن لذت ببریم، (در واقع اگر نتوانیم بهای معنوی آن را بپردازیم) تمام و کمال از آن من نخواهد بود وچه سخت است این…
اگر ما به لژیون دیر بیاییم و کاری در آن انجام ندهیم (بهای آن را نپردازیم )مسلما از آن ما نخواهد بود
بخشی از پرداخت بها برای ادامه ی آن چیزلازم است، ما باید یاد بگیریم اگر از پلی رد می شویم آن را خراب نکنیم ،اگر از امکاناتی استفاده می کنیم آنها را خراب نکنیم زیرا این کمال نامردی است .تا زمانی که کسی نمی فهمد و مجنون است به او نمی توان خرده گرفت ولی اگر می فهمیم نباید این کار را بکنیم…
اگرنفهمیم و قوانین را اجرا نکنیم مورد بخشش خدا قرار می گیریم ( همانند حیوانات که نمی فهمند )…ولی مشمول مهر خدا قرار نمیگیریم .کسی مشمول مهر خدا قرار می گیرد که این قوانین را رعایت کند و بهای آن را بپردازد .
بدانیم خدا همه جا هست و کفر است که بگوییم آنجا خدا بیشتر است اینجا کمتر …همه تحت امر خداییم …حتی ابلیس نیز تحت امر خدا است و فرمان را بی کم وکاست اجرا میکند …ابلیس نیز برای این است که ما بفهمیم راه را اشتباه میرویم ،مانند “گارد ریل “کنار خیابان، هیچ کدام از اینها بد نیستند …
ما باید هر کجا که بهره می بریم همانجا نیز بهای آنرا بپردازیم …همه ی ما از کنگره بهره می بریم و برده ایم واینجا مشمول مهر خدا گشته ایم ما به همه کمک می کنیم، ولی کمک اصلی خود را به جایی باید بدهیم که از آن استفاده میکنیم،جونز نیز جزیی از کنگره است، ما باید در آنجا بها بپردازیم ،تا بتوانیم بهره ی کاملتری ببریم. همه نمی توانند بهره ی کافی ببرند، قسمتی مال همه است، ولی بیشتر آن مال کسانی است که بلدند شکر گذار باشند .
باید بدانیم تا کارمان را در اینجا کامل نکنیم نمی توانیم کار دیگری را شروع کنیم…البته آدم هایی نیز هستند که همه کار می کنند و لی هیچ کاری را نمی توانند کامل کنند،”( البته هر کس بنا بر ظرفیت خود)”، تا در جونز نتیجه نگیریم نمی توانیم کار دیگری بکنیم
کنگره امید و خنده را به ما باز گرداند …همه ی ما بارها خیلی چیزها را تجربه می کنیم غذا خوردن،ازدواج،بچه دارشدن،مرگ و… اما تغییر صفت را فقط 1 باردر کل این بازه تجربه میکنیم. حسد ،بخل،مهربانی، عشق و… از آن ماخواهد بودکافی است بهای آن را پرداخته باشیم این دیگر مال ماست و کسی نمی تواند آن را از ما بگیرد زیرا بهای آن را پرداخته ایم و دانایی ما دانایی موثر شده است …بهای آن نیز رسیدن به خود در سفر دوم است که بهای سنگینی است…ما بهای اشتباهاتمان را می پردازیم ،همه ی ما بهای چاقی خود راپر داخته ایم، آن زمانی که با گریه غذا می خوریم و از آینه گریزانیم و از خودمان متنفر شده ایم… بها از این بالاتر؟
این لژیون که به ما کمک میکند که صفت خود را تغییر دهیم که تا ابد این صفت تازه از آن ما باشد، اگر ما نتوانیم بهای آن را بپردازیم از ما گرفته می شود…ما همینقدر برداشت می کنیم که می کاریم ما می بخشیم ولی نه همه چیزمان را …
پس سعی کنیم:
1) چیزی را نخریم بلکه بهایش را بپردازیم، همه چیز هم صور آشکار دارد هم پنهان…
2)غذایی که میخوریم بهایش را بپردازیم تا به قول معروف گوشت تنمان شود نه اینکه در بدنمان تبدیل به چربی و دنبه شود
ما چون بلد نیستیم که شکر کنیم و از چیزیکه داریم بهره ببریم مرتب به درد سر می افتیم …ساده ترین روش شکر گذاری نماز خواندن است …رعایت قوانین ،اصل است…،بها را باید بپردازیم ، آن هم در همان لحظه وگر نه مال ما نمیشود که هر وقت بخواهیم از آن استفاده کنیم…
با آرزوی توفیق:مسافر زینب…