وادی ششم       CD  اول

 

مهندس در این سیدی میگویند:

 

خلاصه سخنان :

البته مغز فرمانده اورگانیزم بدن است ولی مترجم یا جزیی از سیستم عقل محسوب میشود. اما عده ای تصور میکنند جای عقل در مغز است.اگر این گونه هست پس چرابا رفتگان ویا با بزرگان ادیانمان که از دنیا رفته اند راز و نیاز میکنیم و بر سر قبرشان میرویم؟بنابر این اگر جای عقل در مغز باشد آنها بعد از مرگ فاقد عقل و حافظه هستند. حرف زدن با آنها و انتظار این که کاری برایمان انجام بدهند اشتباه است.در صورتی که ما معتقدیم که بعد از مرگ حافظه و خاطراط همچنان باقی میمانند.حال ممکن است متوقف شده ودر بایگانی باقی بماند و ما به آنها دسترسی نداشته باشیم.مثال:زمانی که به خواب میرویم اطلاعات بیداری در شما هست اما زمان خواب به آن اطلاعات دسترسی ندارید و بر عکس.ولی همه انسانها یک روزی خواهند توانست به این اطلاعات برسند.تفکر میتواند هم مثبت باشد و هم منفی. دزدی از یک بانک تفکری است منفی ،اما آنچه که منطقی و درست است را تعقل میگوییم و کاری که در این رابطه صورت میگیرد معقول است که و ختم به خیرنیز خواهد شد.اما تفکری که به راه شیطان ختم شود اهریمنی و حیوانیست.پس عقل سیستمی است نظارتی،  برای این که  بداند چه کاری درست یا نادرست است نیاز به یک سری اطلاعات دارد ،ولی ما بطور ناخودآگاه یک سری از معقولات نخستین را بلد هستیم.مثال :این که ارتفاع را میشناسیم،حتی بچه های کوچک هم تشخیص میدهند و خود را پرت نمیکنند.(عقل در تکامل مانند ماشین  تابع خودش است در حالی که روح با لطافت منحصر به خود با اراده عقل رهبری میشود) به اعتقاد من تمام موجودات هستی دارای تفکر هستند.حتی سنگ ،گیاه و حیوانات نیز دارای تعقل هستندو میتوانند تصمیم بگیرند.اما میزان عقل در آنان کم است.

گاهی برای انسان مجهولاتی وجود دارد که این کار خوب است یا بذ؟اما بطور کلی هر انسانی خودش روشنی و درستی کار را میداند. تمام بازی های زندگی برای این هست که ما به نقطه ای برسیم که قدرت تشخیص داشته باشیم و کار درست را انجام بدهیم و از نادرستی پرهیز نماییم.این میشود رسیدن به فرمان عقل.

ما نمیخواهیم به قلل رفیع انسانی یا به مرحله بقاء الله برسیم ،اینها برای ما نا مفهوم هستندوما متوجه آنها نخواهیم شد ولی فرمان عقل را به خوبی میفهمیم.و از کارهای ریز و درشت روزمره شروع میکنیم.از قبیل:شستن ظرفها ،به موقع حمام کردن.با انجام هر کاری به وقت خودش ،انسان قادر است خود را ذره ذره به فرمان عقل نزدیک نماید و قابلیت های بسیاری را از درون خودش کشف نماید.

عقل فر ایزدی دارد چون یه طرف مثبت و ثواب ما را هدایت میکند در حقیقت فرمانروای ما عقل است.

اگر یک کشوری فرمانروای عادل و فکوری داشته باشد پیشرفت میکند در غیر این صوت تضعیف و بهم ریخته خواهد شد.

حال اگر هر کسی در انجام فرامین مرتب و منظم باشد همیشه در صلح و آرامش بسر خواهد برد و برعکس.

یا حق